نامه به اهالی موسیقی پاپ! لطفا اندکی بیاندیشید ..
یادداشت اختصاصی قافی/ به قلم مجتبی فرزانه (سردبیر):
در روزگاری که دسته گل های جوان این مرز و بوم از یار و دیار و سایر متعلقات آن دل کنده و در جبهه های جنگ حاضر شده و تن و جان خود را در برابر توپ و گلوله ی کینه توزان و سیاه پوشان و سیاه دلان عالم قرار می دهند تا نکند روزی با آنان در داخل مرزهای کشور رویارویی رخ دهد، عزیزان حوزه ی فرهنگ به ویژه وادی موسیقی، همچنان از "دوست دارم" و "عاشقتم" دم می زنند و در کنسرت هایشان دیگر مردمان این سرزمین را به بالا و پایین پریدن و جیغ بنفش دعوت می کنند! آیا این رزمندگان، زن و فرزند نداشته یا دوستشان ندارند و رابطه ی عاطفی میان آن ها برقرار نیست که از آنان دل کنده و پا به عرصه ی نبرد می گذارند! چرا جز اندکی که نامشان را هنرمندان وابسته به سیستم می گذارید که با عقیده ی خود کار می کنند نه با سیستم، شما در این حوزه از این نیرو و پتانسیل بالقوه استفاده نکرده و هنر به خرج نمی دهید که اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید چرا که مفاهیم وطن و ناموس که دیگر باید برایتان ارزشی داشته باشد!
شاید هنوز هم به این واقعیت ایمان ندارید که اگر در خارج از مرزهای کشورت نجنگی، در آینده ی نزدیک باید با دشمنان و زورگویان در داخل مرزهایت به نبرد بپردازی. همانگونه نبردی که ۸ سال، جان این ملت و زیرساخت هایش را گرفت. همان جنگی که بعضی ها در داخل می گویند "دیگر حرفش را نزدید. آن زمان تمام شده است." مگر نمی گویند تمام شده؟ پس چرا وقتی شیرمردان و عاقلان روزگاری در داخل، برای رخ ندادن مجدد آن پا به مرزهای خارجی می گذارند، آن ها را مورد هجمه های ناجوانمردانه قرار داده و به گرفتن مبالغ سنگین متهم می کنند؟ چرا این رشادت های جانانه که در فکر و مخیله ی منو شما نمی گنجد را به رشته ی تحریر درنیاورده و از آن با آثار خود حمایت و تقدیر نمی کنید؟
ای کسانی که به رئیس جمهور پیام می دهید و انتظار تغییر و تحول و حمایت دارید، آیا آپدیت کردن تنها برای ارتقای مدل ماشین و ورژن موبایل است؟ سر زدن به جانبازان و سالمندان و عیادت از آن ها دردی را دوا نمی کند. خودتان را بروز کنید. همین چند وقت اخیر بود که موج ابراز همدردی در مورد ۱۷۵ شهید دست بسته در جامعه ایجاد شد و تعداد زیادی از شما هم در شبکه های مجازی تان عکس و پست و جمله قرار دادید اما آیا یک قطعه موسیقی و کار ارزشی از شما به اصطلاح بزرگان موسیقی پاپ از دلش بیرون آمد؟ امروز نیاز جامعه به شماها در چه موردی است؟ آیا جمهوری اسلامی ایران تنها زمانی خوب است که امنیت را در کشور برقرار کند تا شما به انتشار آلبوم های صرفا عاشقانه ی خود و به دور از مفاهیم دینی، ارزشی و بصیرتی اقدام نموده و کنسرت های پس از آن را اجرا نمایید؟ آیا بسیج و سپاه تنها برای قرار گرفتن در مقابل هجمه های داخلی و گلوله های خارجی خوب است؟ لطفا اندکی بیاندیشید ..
آیا همان کسانی را که در کنسرت های خود به شور و نشاط کاذب دعوت می کنید که پس از برنامه دیگر خبری از آن نیست را در چهره ها و موقعیت های مشابه زنان و دختران سوریه و عراقی تصور کرده اید؟ آیا آن ها را دست و پا بسته یا در گوشه ای از کنج خانه و کاشانه شان دیده اید که عده ای مردان زندگی شان را کشته و در فکر تجاوز و غارتگری عفت و حیاءشان هستند؟ آیا مرگ را تنها برای همسایه خوش می پندارید و هیچ فکر عاقبت دور یا نزدیک اینگونه اقدامات وحشیانه را در خاک و وطن خود از سر عبور نمی دهید؟ که باز هم اگر پایه های دینی و اعتقادی محکمی ندارید، که بعضا بسیار هم دارید اما زمانی که یک هنرمند در صفحه ی شخصی خود حرف از اسلام و سربازانش را می زند یا تصویری از آنان منتشر می کند، با مقابله ی سرسختانه ی همان بالا و پایین پرها که اسمشان را بیهوده هوادار قلمداد می کنند روبرو می شود، چگونه می تواند آثار هنری اش را به سمت و سویی اینگونه سوق دهد که ترس کاهش لایک ها و افزایش اهانت ها دارد اما بدانید که با این اقدام، هواداران واقعی خود را پیدا می کنید که به این سادگی ها از شما دل نمی کنند.
هنر و هنرمند در جامعه حضور دارد و باید هم برای دربر گرفتن تمامی بعدهای اجتماعی که یکی از آن ها سرگرمی و گذران اوقات است، قدم بردارد اما توجه داشته باشید که این تنها یکی از چندین موارد و موضوعاتی است که شما می توانید در آن زمینه ها قلم به دست گرفته و هنرتان را خرج کنید. افکار و عقاید جوانان این جامعه با "دوست دارم ها"، "عاشقتم ها" و "تنهام گذاشتی ها" ساخته و پرداخته نمی شود. آرمان ها و داشته های دینی، اخلاقی و اجتماعی مردمان و سرزمین و دینتان را به رخ بکشید که دنیا از نداشته هایش بهترین استفاده ها را می کند اما اینجا هنرمند ما با داشتن مضامین بسیار زیاد برای کار کردن و پرداختن، به جو حاکم و حال حاضر عرف شده و بی دردسر جامعه ی هنری امروز دامن زده و اندک زحمتی به خود نمی دهد که در سایر عرصه ها قدم برداشته و اندکی برای این شکستن عرف و عادت اشتباه، آبرو خرج کند. بدانید که شما استعداد خود را در زمینه های هنری، خود به خود به دست نیاورده اید و نسبت به کم کاری هایتان در این موارد، مسئولید و اگر خدایی ناکرده در زندگی دنیایی تان به مشکل و خلل برخورد کرده و کارهایتان گره خورد، به عالم و آدم چنگ نزده و آسمان را به زمین نبافید و پی مقصر نگردید که چوب خدا هم از نوع بی صدایش موجود است هم از نوع صدادارش و یقینا روزی و روزگاری باید پاسخگوی انفعال های احتمالی خود باشید.