زندگینامه و وصیتنامه شهدای مدافع حرم

۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اجتماعی» ثبت شده است

القاب حضرت عباس(ع)

القاب حضرت عباس(ع) 

حضرت عباس(ع) القاب گوناگونی دارد که ما در این قسمت به مهمترین آنان اشاره می کنیم:
 
1- باب الحوائج: بر اثر بروز کرامات و برآورده شدن حاجات متوسلین به او در السنه و افواه عامه

 و خاصه به این لقب مشهور شد. (8)

2- سقا: در روزهایی که اهل کوفه آب را بر روی اهل بیت امام حسین(ع) بستند،

 قمر بنی هاشم(ع) برای آنها آب آورد. (9)
3- سپهسالار: لقب سپهسالار به بزرگترین شخصیت فرماندهی و ستاد نظامی داده

 می شود و آن حضرت را نیز به سبب اینکه فرمانده نیروهای مسلح امام حسین(ع)

 در روز عاشورا بود و رهبری نظامی سپاه ایشان را بر عهده داشت سپهسالار نامیده اند. (10)

4- قمر بنی هاشم: از آنجا که آن حضرت در میان بنی هاشم از نظر زیبایی ممتاز بود

 وی را ماه بنی هاشم می نامیدند. (11)

5- اطلس: ظاهرا یکی از معانی اطلس شجاعت است و چون آن حضرت شجاع بوده

 و از کثرت شجاعت صفوف دشمن را می شکافته است، به وی اطلس می گفتند.(12)

6- پرچمدار: از القاب مشهور حضرت ، پرچمدار و " حامل اللواء" است، زیرا ایشان

ارزنده ترین پرچمها، پرچم سرور آزادگان امام حسین(ع) را در دست داشتند حضرت

به دلیل توانایی های نظامی فوق العاده در برابر خود، از میان یاران خود، پرچم

را تنها به ایشان سپردند. (13)

7- طیار: دیگر از القاب حضرت ابوالفضل(ع) طیار است، یعنی پرواز کننده در فضای

قدس و درجات و مقامات عالی بهشت. (14)

8- المستجار: از دیگر القاب حضرت، مستجار یعنی منجی و نجات دهنده است. (15)

9- العبد الصالح: دیگر از القاب آن جناب عبد صالح است، چنانکه در زیارت او می خوانیم

" السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله"؛

10- حامی الضعیفه: از القاب مشهور حضرت ابوالفضل(ع) حامی الضعیفه

 به معنی حامی بانوان است به خصوص در نقشی که در دفاع از بانوان

 حرم و اهل بیت نبوت بر عهده داشت. (16)

پی نوشتها:

1- سردار کربلا، ترجمه العباس مرحوم مقرم، انتشارات الغدیر، ص 154.
2- خصائص العباسیه، ص118.
3- چهره درخشان قمر بنی هاشم، علی ربانی، ج 1، ص 158.
4- ترجمه مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی، مترجم هاشم رسول محلاتی، ص 82.
5- چهره درخشان قمر بنی هاشم، علی ربانی خلخالی، ج 1، ص 62.
6- پرچمدار نینوا، شیخ محمد اشتهاردی، ص 20.
7- محمد ناصرعلایی، آینه حیدرنما، روزنامه کیهان، 10/8/1376.
8- چهره درخشان قمر بنی هاشم، علی ربانی خلخالی، ص 146.
9- همان، ص 147.
10- همان، ص 148.
11- همان، ص 143.
12- همان، ص 147.
13- زندگانی حضرت ابوالفضل (ع) ، ص 25.
14- خصائص العباسیه، ص 131.
15- همان، ص 131.
16- همان، ص 148.
۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الشهدا

فضایل حضرت عباس(ع)


فضایل حضرت عباس(ع)


1- ادب: حضرت علی(ع) از همان اوایل خردسالی حضرت عباس(ع) ، 

توجه خاصی به تربیت او داشت و او را به تلاشها و کارهای مهم 

و سخت مانند کشاورزی،تقویت روح و جسم، تیراندازی، شمشیرزنی 

و سایر فضایل اخلاقی ، تعلیم وعادت داده بود. (6)روایت شده است

 که حضرت عباس(ع) بدون اجازه در کنارامام حسین(ع) نمی نشست 

و پس از کسب اجازه مانند عبدی خاضع دو زانو دربرابر مولایش 

می نشست. او تربیت شده حضرت علی(ع) است که از همین مکتب

 درخشان درس ادب آموخته بود. حضرت عباس (ع) هیچگاه به خود

 اجازه نداد امام حسین (ع ) را برادر خطاب نماید مگر 

در لحظه شهادت که فرمود ای برادر مرا دریاب. 


2- یقین(درجه بالای ایمان) ویژگی است که کمتر درغیر معصوم ایجاد می شود ،


اما حضرت عباس(ع) از همان کودکی، یقین به وجود آفریدگار یکتای جهان داشت


و در سراسر زندگی خود با همان ویژگی مستظهر به عنایات الهی بود و از این رهگذر


 ویژگی های دیگر خود را متبلور می ساخت.(7)


3- وفا: وفای او نسبت به اهل بیت علیهم السلام به غایت زیاد و در خور نخستین


 است. در وفا همین بس که باقر شریف قریشی، نویسنده عرب زبان معاصر،


در کتاب" حیاة الامام حسین بن علی علیهما السلام " می نویسد:" در تاریخ


انسانیت، در گذشته و امروز، برادری و اخوتی صادق تر و فراگیرتر و با وفاتر


از برادری ابوالفضل (ع ) نسبت به برادر بزرگوارش امام حسین(ع) نمی توان


یافت که براستی همه ارزشهای انسانی و نمونه های بزرگواری را در بر داشت."


4- دلاوری: دلاوری حضرت عباس(ع) نه تنها در حماسه کربلا نمایانگر بود، بلکه


در صفین نیز نمایان شده بود به ویژه در جنگ صفین افراد زیادی را کشت و


حیرت همگان را از آن دلاوری برانگیخت. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

گر عفو کنی یا نکنی حق داری

گر عفو کنی یا نکنی حق داری

گر نامه ام امضا نکنی حق داری

با این همه عصیان و خطاکاری من

گر چهره هویدا نکنی حق داری

اللهم اشف کل مرضانا به حرمت مولانا 


الامام مهدی عجل الله تعالی ظهوره 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

زندگینامه ی پرچمدار حماسه کربلا

یا الله




حماسه کربلا، بیانگرعشق و شهادت و شهامت اصحابی است که دنیای مادی را رها 


کردند و با معشوق خویش پیمان بستند که امام زمان و مرادشان را تنها نگذارند

 

و او را یاری دهند . آنان درس ایثار وایمان و شهادت را برای آیندگان به ودیعه گذاشتند

 

و خاک مزارشان تا ابد توتیای چشم هر انسان آزاده و وارسته ای است. 


مختصری از زندگی نامه حضرت عباس (ع)

حضرت عباس(ع) در چهارم ماه شعبان سال بیست و ششم هجری در مدینه به دنیا 


آمد. او فرزند بزرگ ام البنین(س) و پسرچهارم امیرالمومنین علی(ع) است. مادر


 او فاطمه دختر حزام بن خالد از قبیله کلاب است که تاریخ گواهی می دهد


که پدران و دایی های ام البنین( س ) در دوران قبل از اسلام جزو دلیران عرب


محسوب می شدند و مورخان آنان را به دلیری در هنگام نبرد ستوده اند، 


افزون بر این، آنان علاوه بر شجاعت وقهرمانی، سالار و بزرگ و پیشوای قوم 


خود نیز بوده اند، آن چنان که سلاطین زمان در برابرشان سر تسلیم فرود


می آورده اند. اینان همانانند که عقیل به امیرالمومنین علی(ع) گفت: در میان


عرب از پدرانش شجاعتر و قهرمان تر یافت نشود.(1)ام البنین( س ) درحماسه


کربلا چهار فرزند خود به نامهای عباس، جعفر،عون و عثمان را به پیشگاه الهی


هدیه کرد و خود طلایه دار پیام آوران کربلا پس ازحضرت زینب (س) شد. مسلم 


است از چنین مادر طاهر و پاکدامنی فرزندان صالحی متولد شود که هر یک

 حماسه جاویدانشان بر تارک روزگار بدرخشد. 

حضرت عباس(ع) نیز یکی از آن آزادگان است. در مورد شمایل آن حضرت، 

ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین گفته:" عباس بن علی مردی خوش صورت

و زیباروی بود و چون سوار بر اسب می شد پاهای مبارکش به زمین کشیده

می شد و به او قمر بنی هاشم نیز می گفتند و پرچمدار لشکر حسین(ع)

در روز عاشورا بود. نام آن حضرت را امام علی(ع) انتخاب کرده است . (2) 

حضرت ابوالفضل (ع) نه فقط برادر جسمانی حضرت حسین(ع) بود بلکه 

برادر ایمانی و روحانی آن حضرت نیز بوده است. روی همان اصل و قاعده ای

که پیغمبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) از نور واحد بودند و مکرر پیغمبر(ص)

 به آن وجود مقدس " انت اخی فی الدنیا و الاخره" می فرمود. این اخوت

 و برادری لازمه اش تساوی و برابری آن دو در جمیع جهات و درجات نیست. 

مقام امامت بالاتر، و ابوالفضل (ع) تابع امام بوده است. او عبدی صالح بود.( 3)

برجسته ترین نمونه این اخوت بی نظیر را می توان در ایثار و مواسات

 و فداکاری آن بزرگوار مشاهده کرد زیرا حضرت ابوالفضل (ع) درباره برادرش

بزرگترین ایثار را انجام داد و جان را فدایاو کرد و در سخت ترین بلاها

و آزمایش های الهی با آن حضرت مواسات کرد.

درباره حضرت عباس بن علی شاعر گفته است:

احق الناس ان یبکی علیه

فتی ابکی الحسین بکربلا 

اخه و ابن والده علی 

ابوالفضل المضرج بالدماء

و من واساه لا یثبیه شی 

و جادلم علی عطش بماء 

که ترجمه فارسی آن این است:

1- شایسته ترین کسی که سزاوار است مردم بر او بگریند آن جوانی است 

که ( شهادتش) حسین(ع) را در کربلا به گریه انداخت.

2- یعنی برادر و فرزند پدرش علی (ع) که همان ابوالفضل بود و به

 خون آغشته گشت. 

3- کسی که با او مواسات کرد و چیزی نتوانست جلوگیر او

( در این مواسات ) گردد و با اینکه خود 

تشنه آب بود، آب نخورد و به آن حضرت کرم کرد.(4)

این شعر که از یک سو بیانگر مظلومیت و شجاعت حضرت عباس بن علی(ع) ، 

و از سوی دیگر بیانگر اخوتی بی ریا و صادق است که اعجاب همه مردم را بر انگیخت.

در وجود شریف ابوالفضل (ع) دو گونه شجاعت در هم آمیخته است:

الف) شجاعت هاشمی و علوی که ارجمندتر و والاتر است و از جانب 

پدرش سرور اوصیا به او رسیده است. 

ب) شجاعت عادی که از جانب مادرش ام البنین (س) به ارث برده است ، 

زیرا که در میان تیره مادرش، جدی پیراسته چون عامرین مالک بن جعفر بن کلاب

بوده است که به سبب قهرمان سالاری و شجاعتش او را " ملاعب الاستة"

یعنی کسی که سر نیزه ها را به بازی می گیرد، می نامیدند.(5) 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

تقدیر هنرمندان از مدافعان حرم + اینستاپست

چند تن از هنرمندان در صفحات مجازی خود برای 

حمایت از مدافعان حرم پستهایی را منتشر کرده اند.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

«جلیل خادمی» مدافع حرم شهرستان فسا

«جلیل خادمی» مدافع حرم شهرستان فسا، عصر 25/8/1394 در نبرد با تروریست‌های تکفیری در عراق به شهادت رسید و به شهدای مدافع حرم پیوست.

شهید خادمی از اهالی روستای امیر حاجیلو، بخش شش‌ده و قره بلاغ شهرستان فسا بود که دومین شهید مدافع حرم این شهرستان به شمار می‌آید.

 

به اشتراک بگذارید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

تشییع پیکر شهید مدافع حرم سیدحسین هاشمی در حرم حضرت عبدالعظیم(ع)


شهید حسین هاشمی

شهید سیدمحمدحسین هاشمی، یکی دیگر از مدافعان

حرم افغانستانی لشکر فاطمیون در درگیری‌های اخیر سوریه به شهادت رسید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

«محمدخانی» و «جمشیدیان» به کاروان شهدای مدافع حرم پیوستند

«محمدخانی» و «جمشیدیان» به کاروان شهدای مدافع حرم پیوستند


شهدای مدافع حرم

دو تن از مدافعان ایرانی حرم حضرت زینب(س) به نام‌های

«محمدحسین محمدخانی» اهل یزد و «موسی جمشیدیان»

 اهل اصفهان به خیل شهدای مدافع حرم پیوستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

پیکر شهید مدافع حرم، سردار مقدم به خاک سپرده شد

شهید سردار مقدم

پیکر مطهر شهید افغانستانی مدافع حرم، سردار مقدم،

صبح امروز تشییع و در قطعه ۵۰ گلزار 

شهدای تهران به خاک سپرده شد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

امشب؛ بزرگداشت شهید مدافع حرم «محمدرضا دهقان»

در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار می‌شود

امشب؛ بزرگداشت شهید مدافع حرم «محمدرضا دهقان»

شهید دهقان

مراسم بزرگداشت شهید «محمدرضا دهقان»

که ۲۱ آبان‌ماه در شهر حلب سوریه به شهادت رسید،

امشب در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

عکسی منتشر نشده از جوان‌ترین شهید مدافع حرم

شهید سید مصطفی موسوی مدافع حرم

«سید مصطفی موسوی» شهید مدافع حرم حضرت زینب(س)

جوان‌ترین شهید مدافع‌حرم متولد سال ۱۳۷۴ در قطعه ۲۶ گلزار

شهدا به خاک سپرده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

دل‌نوشته پرویز پرستویی برای شهدای مدافع حرم

بازیگر کشورمان عنوان کرد: خاموش‌کردن آتش خطرى که هرلحظه بیشتر به‌سوی سرزمینم زبانه می‌کشد، بهایش جان شیرین مردان مرد ایران من است.
دل‌نوشته پرویز پرستویی برای شهدای مدافع حرم + عکس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

عکس دسته جمعی شهدای مازندرانی مدافع حرم

تصویری دسته جمعی از شهدای مازندرانی مدافع حرم پیش از شهادتشان منتشر شد.
عکس دسته جمعی شهدای مازندرانی

 مدافع حرم که در خان طومان شهید شدند. 

گفتنی است این شهدای والا مقام از طرف

سپاه کربلای مازندران به سوریه اعزام شده بودند.

عکس دسته جمعهی شهدای مازندرانی مدافع حرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

جزئیات تشییع و تدفین شهید ۱۷ ساله لشکر فاطمیون

شهید مدافع حرم

پیکر مطهر شهید ۱۷ ساله فاطمیون «مهدی احمدی»

 امروز هجدهم آذر تشییع و در گلزار شهدای تهران به خاک سپرده می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

چهار مدافع حرم از استان مازندران به کاروان شهدای پیوستند

شهدای مدافع حرم

چهار مدافع حرم از استان مازندران به کاروان شهدای 

حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در سوریه پیوستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

واکنش بهنوش بختیاری به واقعه خان طومان و شهادت رزمنده‌های ایرانی

بهنوش بختیاری بازیگر سینما و تلویزیون در اکانت اینستاگرامی خود نسبت به واقعه خان طومان و محاصره و شهادت تعداد از رزمنده‌های کشورمان در سوریه واکنش نشان داد.
به گزارش خبرنگار بلاغ، بهنوش بختیاری بازیگر سینما و تلویزیون در اکانت اینستاگرامی خود نسبت به واقعه خان طومان و محاصره و شهادت تعداد از رزمنده‌های کشورمان در سوریه واکنش نشان داد. 

متن پیام وی به شرح زیر است:

(خبرجام جم آن لاین.)...هرچی هست و نیست از غیرت این مردان باشرفه...هرکی هرچی میخواد بگه....من نه مجوز میخوام..نه پست دولتی..ونه از هیچ بنی بشری جز خدا میترسم... ولی وطن و هموطنم رو میپرستم...وبا تمام وجودم برای اسرا دعا میکنم...ما امنیت کشورمون رو ازین عزیزان داشتیم وداریم....ای خاک برسر من که یادم میره اگه هستم بخاطر وجود شهیدا و کسانیه که واسه منو شما جونشونو دادن...حاج قاسم سلیمانی همواره زنده باشی مرد.....رزمنده ها به شدت به دعای همه ما محتاجن....برای مدافعان حرم وهمه کسانی که برای هموطنشون میجنگن دعا کنیم......شرت کم داعش بی همه چیز.....یاحق....یاعلی
۶ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
خادم الشهدا

نامه به اهالی موسیقی پاپ! لطفا اندکی بیاندیشید ..

نامه به اهالی موسیقی پاپ! لطفا اندکی بیاندیشید .. 

یادداشت اختصاصی قافی/ به قلم مجتبی فرزانه (سردبیر):

در روزگاری که دسته گل های جوان این مرز و بوم از یار و دیار و سایر متعلقات آن دل کنده و در جبهه های جنگ حاضر شده و تن و جان خود را در برابر توپ و گلوله ی کینه توزان و سیاه پوشان و سیاه دلان عالم قرار می دهند تا نکند روزی با آنان در داخل مرزهای کشور رویارویی رخ دهد، عزیزان حوزه ی فرهنگ به ویژه وادی موسیقی، همچنان از "دوست دارم" و "عاشقتم" دم می زنند و در کنسرت هایشان دیگر مردمان این سرزمین را به بالا و پایین پریدن و جیغ بنفش دعوت می کنند! آیا این رزمندگان، زن و فرزند نداشته یا دوستشان ندارند و رابطه ی عاطفی میان آن ها برقرار نیست که از آنان دل کنده و پا به عرصه ی نبرد می گذارند! چرا جز اندکی که نامشان را هنرمندان وابسته به سیستم می گذارید که با عقیده ی خود کار می کنند نه با سیستم، شما در این حوزه از این نیرو و پتانسیل بالقوه استفاده نکرده و هنر به خرج نمی دهید که اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید چرا که مفاهیم وطن و ناموس که دیگر باید برایتان ارزشی داشته باشد!

NameBeAhaliePop01

شاید هنوز هم به این واقعیت ایمان ندارید که اگر در خارج از مرزهای کشورت نجنگی، در آینده ی نزدیک باید با دشمنان و زورگویان در داخل مرزهایت به نبرد بپردازی. همانگونه نبردی که ۸ سال، جان این ملت و زیرساخت هایش را گرفت. همان جنگی که بعضی ها در داخل می گویند "دیگر حرفش را نزدید. آن زمان تمام شده است." مگر نمی گویند تمام شده؟ پس چرا وقتی شیرمردان و عاقلان روزگاری در داخل، برای رخ ندادن مجدد آن پا به مرزهای خارجی می گذارند، آن ها را مورد هجمه های ناجوانمردانه قرار داده و به گرفتن مبالغ سنگین متهم می کنند؟ چرا این رشادت های جانانه که در فکر و مخیله ی منو شما نمی گنجد را به رشته ی تحریر درنیاورده و از آن با آثار خود حمایت و تقدیر نمی کنید؟

NameBeAhaliePop04

ای کسانی که به رئیس جمهور پیام می دهید و انتظار تغییر و تحول و حمایت دارید، آیا آپدیت کردن تنها برای ارتقای مدل ماشین و ورژن موبایل است؟ سر زدن به جانبازان و سالمندان و عیادت از آن ها دردی را دوا نمی کند. خودتان را بروز کنید. همین چند وقت اخیر بود که موج ابراز همدردی در مورد ۱۷۵ شهید دست بسته در جامعه ایجاد شد و تعداد زیادی از شما هم در شبکه های مجازی تان عکس و پست و جمله قرار دادید اما آیا یک قطعه موسیقی و کار ارزشی از شما به اصطلاح بزرگان موسیقی پاپ از دلش بیرون آمد؟ امروز نیاز جامعه به شماها در چه موردی است؟ آیا جمهوری اسلامی ایران تنها زمانی خوب است که امنیت را در کشور برقرار کند تا شما به انتشار آلبوم های صرفا عاشقانه ی خود و به دور از مفاهیم دینی، ارزشی و بصیرتی اقدام نموده و کنسرت های پس از آن را اجرا نمایید؟ آیا بسیج و سپاه تنها برای قرار گرفتن در مقابل هجمه های داخلی و گلوله های خارجی خوب است؟ لطفا اندکی بیاندیشید ..

NameBeAhaliePop02

آیا همان کسانی را که در کنسرت های خود به شور و نشاط کاذب دعوت می کنید که پس از برنامه دیگر خبری از آن نیست را در چهره ها و موقعیت های مشابه زنان و دختران سوریه و عراقی تصور کرده اید؟ آیا آن ها را دست و پا بسته یا در گوشه ای از کنج خانه و کاشانه شان دیده اید که عده ای مردان زندگی شان را کشته و در فکر تجاوز و غارتگری عفت و حیاءشان هستند؟ آیا مرگ را تنها برای همسایه خوش می پندارید و هیچ فکر عاقبت دور یا نزدیک اینگونه اقدامات وحشیانه را در خاک و وطن خود از سر عبور نمی دهید؟ که باز هم اگر پایه های دینی و اعتقادی محکمی ندارید، که بعضا بسیار هم دارید اما زمانی که یک هنرمند در صفحه ی شخصی خود حرف از اسلام و سربازانش را می زند یا تصویری از آنان منتشر می کند، با مقابله ی سرسختانه ی همان بالا و پایین پرها که اسمشان را بیهوده هوادار قلمداد می کنند روبرو می شود، چگونه می تواند آثار هنری اش را به سمت و سویی اینگونه سوق دهد که ترس کاهش لایک ها و افزایش اهانت ها دارد اما بدانید که با این اقدام، هواداران واقعی خود را پیدا می کنید که به این سادگی ها از شما دل نمی کنند.

NameBeAhaliePop03

هنر و هنرمند در جامعه حضور دارد و باید هم برای دربر گرفتن تمامی بعدهای اجتماعی که یکی از آن ها سرگرمی و گذران اوقات است، قدم بردارد اما توجه داشته باشید که این تنها یکی از چندین موارد و موضوعاتی است که شما می توانید در آن زمینه ها قلم به دست گرفته و هنرتان را خرج کنید. افکار و عقاید جوانان این جامعه با "دوست دارم ها"، "عاشقتم ها" و "تنهام گذاشتی ها" ساخته و پرداخته نمی شود. آرمان ها و داشته های دینی، اخلاقی و اجتماعی مردمان و سرزمین و دینتان را به رخ بکشید که دنیا از نداشته هایش بهترین استفاده ها را می کند اما اینجا هنرمند ما با داشتن مضامین بسیار زیاد برای کار کردن و پرداختن، به جو حاکم و حال حاضر عرف شده و بی دردسر جامعه ی هنری امروز دامن زده و اندک زحمتی به خود نمی دهد که در سایر عرصه ها قدم برداشته و اندکی برای این شکستن عرف و عادت اشتباه، آبرو خرج کند. بدانید که شما استعداد خود را در زمینه های هنری، خود به خود به دست نیاورده اید و نسبت به کم کاری هایتان در این موارد، مسئولید و اگر خدایی ناکرده در زندگی دنیایی تان به مشکل و خلل برخورد کرده و کارهایتان گره خورد، به عالم و آدم چنگ نزده و آسمان را به زمین نبافید و پی مقصر نگردید که چوب خدا هم از نوع بی صدایش موجود است هم از نوع صدادارش و یقینا روزی و روزگاری باید پاسخگوی انفعال های احتمالی خود باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

(تصاویر) شهدای ایرانی مدافع حرم در خان طومان


تصاویری که خواهید دید مردانی هستند اهل شمال که برای
 
دفاع از حرم حضرت زینب(س)از دیار خویش هجرت کردند
 
و در منطقه خان طومان سوریه حین مبارزه

 با تروریست‌های تکفیری به شهادت رسیدند.

 
(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید علی عابدینی اهل فریدون کنار


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید حسین مشتاقی اهل نکاء


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید محمود دادمهر اهل ساری


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید سید جواد اسدی اهل ساری


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید رحیم کابلی اهل بهشهر


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید بهمن قنبری اهل بهشهر


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید سید رضا طاهر اهل بابل


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید رضا حاجی زاده اهل آمل


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید محمد بلباسی اهل قائم شهر

(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید جواد بریری اهل بابلسر


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید سعید کمالی اهل ساری


(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید حسن رجایی فر اهل بابل

(تصاویر) شهدای مدافع حرم در خان طومان
شهید علی جمشیدی اهل نور
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

ختم صلوات

پیشاپیش سالروز ولادت امام حسین (ع) و  برادر باوفایش حضرت ابوالفضل عباس (ع) و فرزندش امام سجاد(ع) را به پیشگاه مقدس مولایمان مهدی صاحب الزمان ارواحنافداه و محبین و عاشقان حضرت

مبارک و فرخنده باد.


آقا ! بیا که بی تو پریشان شدن پس است. 

 از دوری تو پاره گریبان شدن پس است. 

   کنعان دل بدون تو شادی پذیر نیست.  

  یوسف! ظهور کن که پریشان شدن پس است.....



با عرض سلام خدمت شما دوستان گرامی به اطلاعتان می رسانیم که دروبلاگ مـــــــلازمــــان حـــــــرم ختم صلوات به مناسبت عید بزرگ شعبانیه به نیت سلامتی امام زمان علیه السلام وخوشنودی قلب نازنین آن حضرت و تعجیل درفرجش و هدیه به محضر مبارک حضرت ختمی مرتبت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برگزارمی شود لذا ازشما علاقه مندان خواهشمندیم لطفا درصورت تمایل تعداد و نام خود در قسمت نطرات پست  اعلام کنید درضمن محدودیت زمانی ندارد..... 



با تشکر )



 


اجرتان بامولا



دل با صلوات محرم اسر
سیمرغ شود بلند پــــرواز شود
فرمود پیامبر که با هـر صـلوات
درهای اجـابت دعـــــــــا باز شود




 اسامی شرکت کنندگان درادامه ی مطلب:

 

۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
خادم الشهدا

مهم‌ترین پیغام «مدافع حرم» که در دستمال کاغذی نوشته شد!

لحظاتی قبل از عقد دستمال تاشده‌ای از طرف داماد به من رسید که اختصاصی‌ترین خواسته صالح از من بود.

مهم‌ترین پیغام «مدافع حرم» که در دستمال کاغذی نوشته شد! +عکس

مریم اختری؛ وقتی روایات سید شهیدان اهل قلم در مورد شهدا را می‌خوانیم، گویا در میان حرف‌هایش، حق شهدای مدافع حرم هم به خوبی ادا شده، بس که شباهت عجیبی‌ست میان شهدا طی اعصار و قرون:

«بشنو، زبان حال آنان را بشنو: حسینا، اماما، هرچند ما عاشوراییانِ قرن پانزدهم هجری قمری در کربلا نبودیم تا به ندای «هل من ناصر» تو پاسخ گوییم و حق را یاری کنیم، اما حسینا، ما می‌دانیم که تاریخ بر محور تو و عاشورا و کربلایت می‌گردد. زمان از آن می‌گذرد تا یاران تو را از صُلب پدران و رَحِم مادرانشان بیرون کشد و همه آنان را در زیر عَلَم خون‌خواهی تو گرد آورد و آنان را وارث زمین گرداند و این چنین، همه تاریخ روزی بیش نیست و آن روز عاشوراست.»

 

«شهید عبدالصالح زارع بهنمیری» از مدافعین بابلسری است که بسیجیان و اهالی راهیان نور، غالباً‌ خادمی‌ او را در فکه به یاد دارند.

 

 

 

 

حالا از او «محمد حسین» یک ساله به یادگارمانده که زمان شهادت پدرش تنها 7 ماه داشت!

 

خبرگزاری فارس گفتگویی صمیمانه با «سمیرا (زهرا) کمالی» همسر گرانقدر شهید انجام داده که در ادامه تقدیم می‌گردد.

 

 

 

 

*بابلسری شدم!

همسرم اصالتاً بابلسری بود و من اصفهانی. پدر و مادرم دخترعمو و پسرعمو هستند. پدر و مادر همسرم به دلیل شغل پدرشوهرم در قم زندگی می‌کنند، اما اصالتاً بابلسری‌اند، شهر بهنمیر. من یک برادر کوچکتر دارم و آقا صالح 2 برادر و یک خواهر.

 

همسرم در دانشگاه بابل در رشته حقوق تحصیل کرده بود و من دانشجوی حسابداری دانشگاه الزهرا بودم که بعد از ازدواج به بابلسر انتقالی گرفتم. همسرم پاسدار بود و در بخش آموزش پادگان المهدی بابل خدمت می‌کرد. از محل کار او تا خانه‌مان که در بابلسر بود، حدوداً یک ربع، بیست دقیقه فاصله بود.

 

*آشنا نبودیم

قبل از ازدواج هیچ آشنایی با هم نداشتیم. خاله آقا صالح که همسر شهید است، ساکن شهرک ما بود. پسرخاله‌اش عضو هیأت مدیره شهرک است که پدرم با آنها همکاری داشت. او به مادرش گفته بود تصور می‌کنم آقای کمالی دختر دارد... آنها از این موضوع هم مطمئن نبودند، چه اینکه من چند ساله‌ام!

 

مادر آقا صالح با مادرم تماس گرفت و در مورد من اطلاعاتی گرفت. بعد خاله‌اش به خانه ما آمد، با مادرم صحبت کرد و بعد از آن به خواستگاری رسمی آمدند.

 

 

 

 

*امر امام خامنه ای...

در جلسه خواستگاری بیشتر او حرف می‌زد. برای من هم مادیات مهم نبود، در این موارد زیاد حرف نزدیم. روی به حجاب خیلی تأکید می‌کرد و به ولایت علاقه عجیبی داشت. بسیار بسیار فرمایشات امام خامنه‌ای برایش مهم بود. در مورد شغلش حرف زد و حتی سختی‌های آن. اینکه ممکن است به مأموریت برود یا از لحاظ زمانی گاهی دیر به خانه بیاید و...

 

بعدها اما تنها یک‌بار به مأموریت رفت آن هم داخل ایران که یک دوره آموزشی در اصفهان بود. صالح هم آموزش می‌دید و هم به بقیه آموزش می‌داد. تک‌تیرانداز ماهری بود.

 

*جواب منفی به صالح

پدرم می‌گفت زندگی در شهر دور به اختیار خود شماست، اما مادرم بسیار مخالف بود. از آنجا که مادرم هم از خانواده‌اش در اصفهان جدا شده و سختی دوری را چشیده بود، نمی‌خواست من هم از او دور شوم و همان مسیر برای من هم تکرار شود. البته خود من هم هیچ‌گاه تصور نمی‌کردم بتوانم به شهر دیگری و دور از خانواده بروم. وابستگی زیادی به خانواده داشتم و باورم نمی‌شد که راضی شوم به یک شهر دور با فرهنگ و آداب متفاوت و حتی زبان دیگر بروم! جمع‌بندی نظرات خانواده ما، جواب منفی بود که به خانواده آقای زارع اعلام شد.

 

 

 

 

*تنها مردی که به دلم نشست!

از نظر بقیه همه چیز تمام شده بود، اما واقعاً برای من نه! برای اولین‌بار بود که کسی این همه به دلم نشسته بود. قبل از آن حتی رغبت دیدن خواستگارها را نداشت. البته قصد جدی هم برای ازدواج نداشتم. یادم هست که آقا صالح هم اولین‌بار که آمدند، برنامه‌ام همین بود که جواب رد بدم! اما بعد از آنکه باهم صحبت کردیم، قصه تغییر کرد... حالا این من بودم که دلم می‌خواست «صالح» مرد زندگی‌ام باشد.

 

*روز اول ربیع‌الاول

تمام دو ماه محرم و صفر لحظه‌ای فراموشش نکردم. با اینکه در جلسات ابتدایی شماره تلفن همراهش را داده بود که اگر سؤالی داشتیم بپرسیم، اما نه من و نه او از آن استفاده‌ای نکردیم. به ظاهر با جواب منفی خانواده باید همه چیز تمام می‌شد اما بهمن‌ماه، روز اول ربیع‌الاول، آقا صالح دوباره آمد!

 

مادرش می‌گفت با وجود اینکه من هم موضوع را فراموش کرده بودم و حتی دنبال گزینه‌های دیگر می‌گشتم، اما صالح گفت «دوباره به همانجا برویم، توکل به خدا!»

 

 

 

 

*آدم روزهای سخت نیستم

حالا دیگر بیشتر خانواده‌ها باهم صحبت کردند. این‌بار پدرم گفت «با موقعیت نظامی آقا صالح، حتی ممکن است دائماً بین شهرهای مختلف در رفت و آمد باشد.» پدر خودش نظامی است و شرایط این زندگی را می‌دانست و حتی برایم توضیح می‌داد. او مطمئن بود من آدم روزهای سخت نیستم و واقعاً تحمل سختی و مشقت را ندارم. تمام اینها را که کنار هم می‌گذاشت، می‌گفت «تو حتی تحمل ذره‌ای شرایط سخت را نداری... پس جوابمان «نه!» است.»

 

راستش با پدرم مخالفت نمی‌کردم، شاید حیا مانع می‌شد، نمی‌دانم. اما در دلم می‌گفتم «تحمل می‌کنم... اینها مهم نیست، تحمل می‌کنم.» اما آنها متوجه شدند که باوجود سکوت، جوابم منفی نیست!

 

*14 سکه

این‌بار قضیه جدی‌تر شده بود. حالا با مشکل دیگر مواجه بودیم به نام مهریه! آقا صالح از همان ابتدای خواستگاری به من گفته بود که «من نمی‌توانم مهریه بالا را پرداخت کنم و چون مهریه به گردن من باقی می‌ماند، نمی‌توانم کاری را که نمی‌توانم انجام دهم، قول بدهم.» نظرش روی 14 سکه بود، اما پدرم اصلاً قبول نمی‌کرد! تمام اقوام ما اصفهانی بودند و... واقعاً به دل من هم مبالغ بالا نبود! حتی یک سکه‌اش را هم نمی‌خواستم، اما رسم و رسومات بود و مخالفت جدی پدر و پدربزرگم! 14 سکه بیشتر به طنز شبیه بود برایشان.

 

بعدها آقا صالح می‌گفت «نمی‌دانم چه شد که قبول کردم با 100 سکه به عقد هم درآمدیم!»

 

*استخاره رهایی از تردید

قبل از عقد به خاطر تردیدهای زیاد خانواده که حتی به من هم سرایت کرده بود، از آیت‌ الله ناصری درخواست استخاره کردیم؛ «شرایط سختی دارد، اما عاقبتش خیلی خوب است.»

 

حتی پدر به‌طور اختصاصی با آیت‌ الله ناصری صحبت کرد. انگار سختی هایی که به ذهنش می‌رسید را برای ایشان شمرده بود. بابا می‌گفت هرچه می‌گفتم، ایشان فرموده بودند «اما عاقبتش خوب است...»

 

شرایط سخت به عاقبت بخیری‌اش می‌ارزید. تردیدها برطرف شد و آقا صالح شد داماد خانواده ما! آن هم بعد از 5 ماه در اسفندماه سال 92. دایی آقا صالح که روحانی بود عقد ما را خواند.

 

 

 

 

*وعده برای دلخوشی

بار دوم که برگشتند، یکی از سؤال‌هایی که فکر مرا به خودش مشغول کرده بود و دلم می‌خواست پاسخ آن همانی باشد که در ذهن دارم این بود که پرسیدم «آیا جای امیدواری هست که شغل شما به تهران منتقل شود؟» یادم هست که صالح با حالت خاصی گفت «دنبال انتقالی هستم، اما هیچ قولی نمی‌دهم!» برایم جالب بود. حتی برای دلخوشی من هم حاضر نبود وعده واهی بدهد.

 

*تنها آرزوی صالح

فکر می‌کنم همسرم تنها یک آرزو در دنیا داشت و برای آن بسیار تلاش می‌کرد. قبل از عقد به من گفت دعایی دارم که حتماً وقت عقد آن را برایم بخواه. وقتی برای عقد رفتیم، با فاصله از هم نشستیم. آن لحظات تمام دغدغه‌ام این بود که با این فاصله چطور به او بگویم که چه دعایی داشت؟ حتماً او هم نمی‌توانست با صدای بلند خواسته‌اش را بگوید. تا لحظاتی دیگر خطبه عقد جاری می‌شد و من از خواسته صالح بی‌خبر بودم! نمی‌دانستم چه کنم.

 

در همین اثنا، خواهر آقاصالح جلو آمد و یک دستمال کاغذی تاشده به من داد و گفت این را داداش فرستاد. دستمال را باز کردم، روی دستمال برایم دعایش را نوشته بود: «دعا کن من شهید شوم...» یادم هست که قرآن در دست داشتم، از ته دل دعا کردم خدا شهادت را به صالح بدهد و عاقبتش به شهادت ختم شود، اما واقعاً تصور نمی‌کردم این خواسته قلبی به این سرعت محقق شود... من گفته بودم عاقبتش، که به حساب ذهن من، تا این عاقبت سال‌های سال فرصت داشتم... فکرش را نمی‌کردم که به این زودی داشتن صالح به آخر برسد.

 

 

 

 

*بابلسری شدم!

همسرم اصالتاً بابلسری بودند و من اصفهانی. پدر و مادرم دخترعمو و پسرعمو هستند. پدر و مادر همسرم به دلیل شغل پدرشوهرم در قم زندگی می‌کنند، اما اصالتاً بابلسری‌اند، شهر بهنمیر.من یک برادر کوچکتر دارم و آقا صالح 2 برادر و یک خواهر.

 

بعد از ازدواج من هم بابلسری شدم. همسرم پاسدار بود و در بخش آموزش پادگان المهدی بابل خدمت می‌کرد. ما ساکن بابلسر بودیم که حدوداً یک ربع، بیست دقیقه از خانه تا محل کار آقا صالح فاصله بود.

 

*زهرا صدایت می‌زنم!

با اینکه نام شناسنامه‌ای من «سمیرا» است، اما بعد از جاری شدن عقد، آقا صالح گفت که دوست دارد مرا زهرا صدا بزند! علاقه عجیبی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشت آنقدر که تمام مدت فاطمیه و حتی دهه بین 2 فاطمیه اول و دوم را هم پیراهن سیاه به تن می‌کرد.

 

بعد از ازدواج، حتی خود من هم باورم شد که نامم زهراست. انگار با این اسم خیلی زود انس گرفته بودم. همین قدر که صالح این اسم را دوست داشت کافی بود تا من هم شیفته نام جدیدم شوم. آنقدر که وقتی کسی نام زهرا را صدا می‌زد، ناخودآگاه برای جواب‌دادن برمی‌گشتم. انگار اسم خودم را فراموش کرده بودم.

 

صالح در خانه پدر و مادرم به احترام آنها، مرا «سمیرا» صدا می‌زد و در بقیه مکان‌ها «زهرا». هنوز هم وقتی نامم را می‌پرسند، می‌گویم «زهرا کمالی».

 

*آقای به تمام معنا

همسرم بجز نام «زهرا»، گاهی هم «خانم» خطابم می‌کرد. من خیلی کم «صالح» می‌گفتم و اغلب «آقا صالح» صدایش می‌زدم. احساس می‌کردم خودش هم دوست دارد اینطور صدازدن را. البته از حق نگذریم شاید دلم نمی‌آمد کمتر از «آقا» خطابش کنم. مرد زندگی من یک «آقای» به تمام معنا بود؛ «آقا صالح».

 

 

 

 

*گل یاس

محبتش خیلی زیاد بود ومهربانی‌اش مثال‌زدنی...حتی اگر در اوج عصبانیت هم خواسته‌ای از او داشتم، به سرعت آن را برآورده می‌کرد. یادم نمی‌آید با هم قهر کرده باشیم، اما اگر اختلاف نظری هم داشتیم، صالح به سرعت برای رفع کدورت پیشقدم می‌شد. مثلاً چون می‌دانست من گلدان‌هایی که گل دارند را خیلی دوست دارم، برایم از آن گلدان‌ها می‌خرید تا از دلم درآید. مخصوصاً که عاشق گلدان گل یاس بودم...

 

*جشن تولد 2 نفره

تولدم 14 آذر ماه 69 است. ماهی که گل یاس در آن به بار می‌نشیند. یادم هست سال اول بعد از ازدواج، اصلاً روز تولدم را به خاطر نداشتم که صالح با یک گلدان گل یاس به خانه آمد و برایم تولد گرفت. جشن تولد دو نفره من و صالح... خیلی ذوق‌زده شدم. مخصوصاً اینکه خودم هم یادم نبود که روز تولدم است. بعد هم با اصرار از من خواست که باهم به بازار برویم تا هدیه تولدم را بخرم. تنها به بازار رفتن را دوست نداشت، می‌گفت دلم می‌خواهد هدیه‌ات با سلیقه خودت انتخاب شود.

 

اما گلدان گل‌هایی که صالح می‌خرید، چیز دیگری بود.... هدیه گلدان‌های گل، خیلی خوشحالم می‌کرد... اختصاصی به آن گلدان‌هایم رسیدگی می‌کردم تا کمترین آسیبی نبیند. خب، هدیه صالح من بود...

 

 

 

 

*باغ مینیاتوری

صالح به گل، گیاه و درخت حسابی علاقه داشت. با اینکه در خانه حیاط نداشتیم، بالکن خانه‌ ما یک باغ مینیاتوری زیبا بود پر از گیاه. یکبار درخت زردآلو را در گلدانی در بالکن کاشت. هوای بابلسر برای رشد زردآلو مناسب نیست و معمولاً ثمر نمی‌دهد، اما درخت گلدانی ما به شکوفه نشست و بعد از آن حدوداً پنجاه و چند تا زردآلوی خوشمزه داد که تعجب همه را برانگیخت. یادم هست وقتی شکوفه‌های زردآلو درآمد، تمام بالکن پر از شکوفه شد. آنقدر زیبا بود که دلمان می‌خواست ساعت‌ها نگاهش کنیم. شکوفه‌های درشت 5 گلبرگی سفید با پایه‌های قرمز و پرچم‌های زرد روی شاخه‌های درخت جوان ما.

 

حتی انواع و اقسام سبزی‌ها را هم در گلدان‌های جداگانه می‌کاشت و در بالکن نگهداری می‌کرد. یادم هست که برای عید سال 94 پشت پنجره را گلدان‌های کوچک چیده بود که نمای فوق‌العاده‌ای به خانه می‌داد. من گل آزالیا را هم خیلی دوست داشتم، فقط یکبار این را به صالح گفته بودم. 2 گلدان زیبای آزالیا هم خرید تا کنار گلدان‌های عیدانه بگذارد.

 

*نوبرانه

هر روز هنگام برگشت از محل کار، قبل از حرکت تماس می‌گرفت و می‌پرسید «برای خانه چیزی نیاز داریم؟» بااینکه بارها به او گفته بودم اگرخریدی نیاز باشد، خودم تماس می‌گیرم و می‌گویم، اما باز هم لحظه حرکت به سمت خانه تماس می‌گرفت و می‌گفت «خانم! برای خانه چیزی احتیاج نداری؟» دیگر من هم عادت کرده بودم که رأس ساعت مشخص، تماس بگیرد و ...

 

تا نوبرانه‌ای به بازار می‌آمد، سریع آن را می‌خرید و برایم می‌آورد، آن هم به مقدار خیلی زیاد که حتی مرا شاکی می‌کرد که «ما فقط دو نفریم! این همه برای 2 نفر؟»

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
خادم الشهدا

چرا دختران به راحتی فریب پسرها را میخورند؟

*ﺷﺨﺼﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﭼﻨﺪ ﻭﻗﺖ ﭘﯿﺶ ﺑﺎ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻪ

ﻧﺎﺍﻫﻼﻥ ﻃﺒﻖ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﻣﺨﺘﺼﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﯼ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ

ﺗﺠﺮﺑﯿﺎﺗﺶ ﺑﺎ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﮐﺮﺩﯾﻢ . ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻭ

ﺭﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﻣﻄﻠﻊ ﺷﻮﯾﺪ .

ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ: ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻮﻓﻘﯿّﺖ!!! 

ﺗﻮ ﺩﺭ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺟﺬﺏ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺑﻪ

ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﯿﺴﺖ؟

ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﭼﯿﺰ ﺍﺳﺖ:

 1 - ﺯﻭﺩﺑﺎﻭﺭ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ.

2 -ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﻧﺎﻥ.

 3 - ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺷﺎﻥ.

 4 - ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻌﻀﯽ

ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ . ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻋﻮﺍﻣﻞ ﺍﺻﻠﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺑﺪﻩ .

ﮔﻔﺖ: ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﻨﺪ : ﭼﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ

ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ

ﭘﺴﺮ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺸﻮﻧﺪ، ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ

ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ

ﺭﻓﯿﻖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎ ﺩﺭ ﺩﺭﺟﻪ ﺍﻭﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ

ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮﺷﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻥ

ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺗﺨﺼّﺼﺶ ﺩﺭ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﻭﻝ ﺟﺬﺏ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻫﺎ ﻭ

ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺗﺮﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﺳﺖ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ؛ ﺑﺎ ﺍﻭ

ﺩﻭﺳﺖ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ،

ﺍﺯ ﺍﻭ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ‏( ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﻬﻮﺗﺮﺍﻧﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ‏)

ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ : ﺗﻮ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭ

ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﻦ ﺗﻦ ﺩﺭ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﯼ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﻦ

ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪﯼ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﺪﻧﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ

ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ . ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻕ ﺍﯾﻦ

ﺑﺎﺗﻼﻕ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﯾﮏ ﻣﺪﺕ ﺳﺮﮐﺎﺭﺵ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﻣﻼ ﺍﺯ

ﺍﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻘﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻋﻮﺍﻃﻔﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ

ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ؛ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺑﺮﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺑﺮ ﻣﺎ ﭘﯿﺪﺍﯾﺖ

ﻧﺸﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﻧﻪ ﺁﺑﺮﻭﯾﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺮﻡ . ﺣﺎﻻ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺖ

ﻋﺸﻘﯽ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻭ ﻋﻔﺖ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ، ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ ﭼﻪ

ﻭﺿﻊ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ .

ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﺍﻧﺪ : ﺁﻧﺎﻥ ﺯﻭﺩ ﻓﺮﯾﺐ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻧﺪ. ﭼﻮﻥ ﺍﮔﺮ

ﺳﺎﺩﻩ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺣﺘﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺳﻼﻡ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ

ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ : ﺳﻼﻡ ﮔﺮﮒ ﺑﯽ ﻃﻤﻊ ﻧﯿﺴﺖ .

ﻋﻘﺪﻩ ﺍﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ: ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﺑﺪ، ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎ

ﭼﺸﻢ ﻭ ﻫﻢ ﭼﺸﻤﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ

ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻋﻘﺐ ﻧﯿﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﻝ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ

ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﮑﺸﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺭﯾﻢ . ﮐﻤﺒﻮﺩ

ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺵ ﻭ ﺑﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻓﮑﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻭ

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ.

ﺯﻭﺩ ﺑﺎﻭﺭﻧﺪ : ﭼﻮﻥ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ . ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ

20 ﺳﺎﻟﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ 20 ﺳﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﺍﻥ

ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺗﺎ ﺑﻪ ﭘﯿﺶ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ 100 ﺩﺭﺻﺪ

ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﭘﺎﮎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ، ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﺯ ﺍﻵﻥ ﺑﻪ

ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻤﺎﻧﺪ

ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺍﯾﻦ 20 ﺳﺎﻝ؛ ﭘﺴﺮ ﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﻪ

ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﺑﭽﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺣﺎﻻ

ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﻤﯽ

ﺩﺍﻧﻨﺪ .

ﺧﻼﺻﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺍﻫﻞ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ

ﭘﯿﺶ ﭘﺎ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ

ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﮐﻪ ﺷﻬﻮﺗﺮﺍﻧﯽ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ﻣﯽ ﺭﺳﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ

ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ؛ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺍﻭﺳﺖ.

ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﻫﺮ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ

ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﺪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ

ﺑﺎﯾﺴﺘﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﻮﺍﻇﺒﺖ ﮐﻨﺪ؛ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻓﺮﯾﺐ

ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ . ﺍﮔﺮ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﺣﺘﯽ ﺑﻪ ﻫﻢ

ﮐﻼﺳﯽ ﻫﺎﯼ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﻼﻡ ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻫﯿﭻ، ﺟﻮﺍﺏ ﺳﻼﻡ

ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ.

ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﻫﺪﻑ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ

ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﻭ ﺗﺼﻨﻌﯽ، ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﻓﺮﺍﺩ

ﺍﺟﯿﺮﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻭ ﯾﺎ

... ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﻟﺨﻮﺍﻫﻤﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ، ﻭ ﮔﺎﻩ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ

ﺧﻮﺍﻫﺮﻣﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﻝ ﺯﺩﻥ ﺩﺧﺘﺮﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﮑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺒﺮ

ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻗﺼﺪ ﻭ ﻏﺮﺿﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺷﮕﺮﺩﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ

ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ .

ﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮﻣﺎﻥ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ، ﺧﯿﻠﯽ

ﻣﻮﺫﯼ ﻭ ﺁﺏ ﺯﯾﺮﮐﺎﻩ ﻭ ﺭﻧﺪ ﻭ ﻧﯿﺮﻧﮓ ﺑﺎﺯ ﻫﺴﺘﯿﻢ. ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ

ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﻨﻪ ﻣﻦ ﻗﺮﯾﺒﻢ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯾﻢ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻫﺎﯼ

ﺣﻖ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺒﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﻭ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ

ﻃﻠﺒﮑﺎﺭ ﻧﺸﺎﻥ ﺑﺪﻫﯿﻢ . ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻃﺮﺯ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻭ

ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻭ ﺍﺱ . ﺍﻡ . ﺍﺱ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻭ ﺗﺎﺯﻩ ﮔﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺧﻮﺍﻫﯽ

ﻫﺎﯼ ﻭﺑﻼﮒ ﻫﺎﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﮑﺎﺭ ﻣﯽ ﺑﺮﯾﻢ. ﺍﮔﺮ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﻣﯽ

ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﺑﺸﻨﺎﺳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﯽ

ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﮔﻮﺷﯽ ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ

ﮔﻮﯾﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﮔﻮﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ

ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻃﻌﻤﻪ ﺑﺎ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﺳﻘﻮﻁ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﯼ

ﻭﯾﺒﺮﻩ ﻭ ﯾﺎ ﺳﺎﯾﻠﻨﺖ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ .

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺍﺭﺩ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻫﯽ

ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ، ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺟﻨﺲ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﯼ ﻣﺎ

ﮐﻪ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻧﺨﻮﺍﻫﯿﻢ ﮐﺮﺩ، ﻧﻈﺮ ﺑﺪﻫﻨﺪ

ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﺎ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ، ﺑﺎ

ﻟﺒﺨﻨﺪﻫﺎ، ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎ، ﻧﮕﺎﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ ﻫﺎ، ﻃﺮﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺁﻧﺎﻥ

ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ

ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﺮﻧﻤﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻭ ﯾﺎ ﺁﺩﺭﺳﯽ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ . ﺩﺭ

ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪﻥ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﺎﺏ ﻣﺮﺍﻭﺩﻩ ﺑﺎ

ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﭘﺴﺮﯼ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﯽ

ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺁﺩﺭﺱ ﺧﺎﻧﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﻮﺳﻂ ﻓﺮﺩ

ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ

ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﻭﺩ ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮔﻮﺷﯽ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ .

ﻫﻤﯿﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺁﻥ ﭘﺴﺮ ﻗﺼﺪ ﺳﻮﺋﯽ ﺩﺍﺭﺩ .

ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺳﻮﺍﻝ ﺍﺯ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﻡ: ﭼﺮﺍ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻤﯽ

ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺿﻌﻒ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﭼﺮﺍ

ﺩﺭ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺭﻭﺍﺑﻄﺸﺎﻥ ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺑﻪ ﺧﺮﺝ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ

ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﺮ ﭘﺴﺮﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺵ ﻭ ﺑﺶ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﭼﺮﺍ

ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻭ ﻋﻔﺖ ﻭ ﻭﻗﺎﺭ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ

ﻭ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﮐﺎﺭﺷﺎﻥ ﻓﮑﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ

ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﺯ ﭘﺲ ﻫﺮ ﭘﺴﺮﯼ ﺑﺮ ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺐ ﺍﻭ ﺭﺍ

ﻧﺨﻮﺭﻧﺪ . 

منبع:3neshaneh.com

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خادم الشهدا

شهید مدافع حرم «امین کریمی چنبلو» به روایت همسر قسمت سوم

تصاویر/شهادت در وقت اضافه

خبرگزاری فارس: تصاویر/شهادت در وقت اضافه

همسر شهید مدافع حرم گفت: امین خبر داد «فقط 3 روز به مأموریتم

اضافه شده و 18 روزه برمی‌گردم.» دقیقاً هجدهمین روز شهید شد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الشهدا

شهید مدافع حرم «امین کریمی چنبلو» به روایت همسر قسمت دوم

من خوش تیپم!/با شنیدن نام سوریه از حال رفتم

خبرگزاری فارس: من خوش تیپم!/با شنیدن نام سوریه از حال رفتم

همسر شهید کریمی: دو شب قبل از اینکه امین حرفی

از سفر به سوریه بزند، خوابی دیده بودم که نگرانی 

من را نسبت به مأموریت دوچندان کرده بود.

 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الشهدا

شهید مدافع حرم «امین کریمی چنبلو» به روایت همسر قسمت اول

لباس عروسی که به سلیقه شهید مدافع حرم دوخته شد.

خبرگزاری فارس: لباس عروسی که به سلیقه شهید مدافع حرم دوخته شد+عکس

همسر شهید کریمی می‌گوید: تمام گلهای لباس و دامن را و حتی نگین های

 وسط گلهای لباس عروس را امین با حوصله و سلیقه تمام چسباند!

 
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الشهدا

برای قدردانی از ایثارگری های #سردار_دلها، به این کمپین بپیوندید… #شکرا_سلیمانی …

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الشهدا

روایت مردی که هرگز برنگشت

شهید مدافع حرم الیاس چگینی از پاسداران تیپ ۸۲ سپاه

صاحب الامر(عج) قزوین بود که چهارم آذر ۱۳۹۴ در استان

حلب سوریه به شهادت رسید و تاکنون اثری از پیکرش 

بدست نیامده است.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
خادم الشهدا

❤ختم صلوات❤

پیشاپیش سالروز بعثت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله  پیشگاه مقدس مولایمان مهدی صاحب الزمان ارواحنافداه و محبین و عاشقان حضرت مبارک و فرخنده باد.


آقا ! بیا که بی تو پریشان شدن پس است. 

 از دوری تو پاره گریبان شدن پس است. 

   کنعان دل بدون تو شادی پذیر نیست.  

  یوسف! ظهور کن که پریشان شدن پس است.....



با عرض سلام خدمت شما دوستان گرامی به اطلاعتان می رسانیم که دروبلاگ مـــــــلازمــــان حـــــــرم و وبلاگ آروزی جهان ( مهدی صاحب الزمان ) ختم صلوات به مناسبت عید بزرگ مبعث به نیت سلامتی امام زمان علیه السلام وخوشنودی قلب نازنین آن حضرت و تعجیل درفرجش و هدیه به محضر مبارک حضرت ختمی مرتبت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برگزارمی شود لذا ازشما علاقه مندان خواهشمندیم لطفا درصورت تمایل تعداد و نام خود در قسمت نطرات پست  اعلام کنید درضمن محدودیت زمانی ندارد..... 



با تشکر )



 


اجرتان بامولا



دل با صلوات محرم اسر
سیمرغ شود بلند پــــرواز شود
فرمود پیامبر که با هـر صـلوات
درهای اجـابت دعـــــــــا باز شود




اسامی شرکت کنندگان درادامه ی مطلب:


http://montazeralmahdi313.blog.ir :برگرفته از وبلاگ

 

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
خادم الشهدا

وظیفه-ما-در-مقابل-دوستان-کم-حجابمان-چیست+اینفوگرافی

اینفوگرافی


این روزها ممکن است همه ما در اطرافیان خود افرادی را داشته

باشیم که از شل حجابی آنها رنج می بریم و علاقه مند به دعوت

آن ها به حفظ حجاب و داشتن پوشش مناسب هستیم. اما دعوت

دوستانه دیگران به حجاب دارای اصول و قواعد خاص خود است،

اصولی که با عدم رعایت آن با اطمینان نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد

 شد.پس قبل از امر به معروف دوستان خود به این واجب الهی و برای

 رسیدن به نتیجه ،اصول این کار را بیاموزیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
خادم الشهدا

بـه امـید آن روز...

مــن حـیـدری و تــو فــاطـمی

 

در دل مــا حـب ولــی 💕

 

کــاش روزی بــشود عــاقـد مــا سـید عـلی ❤️

 


برگرفته ار وبلاگ نای دل :http://nayedel255.blog.irموافقین

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الشهدا

من مینویسم

 من مینویسم 


ازعشـــــق بین زوج های مذهبی 

 مینویسم 

از محبت هایی که اساسش عشق به خداست 

غفلت از من بچه مذهبی هست  

که نگذاشتم دیده شوم 

  کسی عشق های آسمانی ما را ندیده 

 مینویسم 

تا بدانند عشق اصلی 

مال ما بچه مذهبی هاست  

نه آن عشق های پوچ خیابانی..........


..........


 ڪربلایے باش ، اما بی پلاڪ

 

رنگ ٺو باشد شبیہ رنگ خاڪ

 

در میان این همہ عشق ڪثیف

 

 عشق هاے مذهبے هسٺند پاڪ




برگرفته شده از mohanna.blog.ir ذکر منبع یادت نره

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
خادم الشهدا