هر شب یتیم تو ست دل جمکرانیم

جانم به لب رسیده بیا یار جانیم....

از بادها نشانیتان را گرفته ام 

عمری ست عاجزانه پی آن نشانیم...

طی شد جوانی من رویت نشد رخت 

شرمنده جوانی از این زندگانیم...

با من بگو که خیمه کجا میکنی به پا

آخر چرا به خاک سیه مینشانیم...

در روضه احتما حضورت قوی تر است 

شاید به عشق نام عمویت بخوانیم...

این روزها که حال مرا درک میکنی 

بگذار دست بر دل آتشفشانیم...

در به دری برای غلام تو خوب نیست

تایید کن که نوکر صاحب الزمانیم...