در روزگاری زندگی میکنیم که کم و بیش از احوالت مردم خویش آگاهی داریم ، میدانیم چه بر این ملت میگذرد و چه بر احوالات مردم تاثیر میگذارد و هرکس برای خود قاضی شده است!

میگفتند فلانی تن فروشی میکند و برای تحکیم صحبت خودشان دلایلی را میاوردند از این قرار که آره فلان شخص مشکل مالی داشته یا شاید فقر فرهنگی یانه شاید هم کمبود دینی و ضعف اعتقادی که کارش به تن فروشی کشیده شده در هرحال در نقطه ای از افکار خودش کمبودی رو حس کرده که با تن فروشی برای پر کردن اون ضعف اقدام کرده !

حقیقتا بیراه هم نمی گویند ،شاید واقعا همینطور باشد که آنها میگویند کمبود و فقری بوده که کار به تن فروشیکشیده شده اما این تراژدی شباهت عجیبی به ماجرای وطن فروشان نیز دارد !

بعضی ها با دیلماسی لبخند و ذلت ، بعضی ها با وعده های پوچ و دروغ ، بعضی ها با اهانت و توهین به عقاید و بعضی ها با ترورشخصیت وطن فروشی میکنند ، به راستی دار و دسته ی کدخدا دوستان چه کمبودی داشتند که امروز به این راه کشیده شده اند ، کمبود عزت ؟؟ کمبود غیرت ؟؟ کمبود توانایی؟؟کمبود شرف یا کمبود مقام ؟؟

باید باور کرد هیچ شیر حلال خورده ای اینطور به کشور خود لطمه نمیزند ، و اینطور از اشتباهاتش فرار نمیکند و مکرر توجیه و انکار نمیکند مگر اینکه درگیر جادوی کدخدای بزرگش شده باشد …

ح.ب : حقا که تن فروشان شرف دارند به وطن فروشان …